به این وبلاگ وارد نشوید!

mersa

خداوند نمی خواهد ما به هم برسیم...

شاید تنها دلیلش این باشد که...!!!

اگر کنارم باشی....

دیگر هیچ وقت...

هیچ چیز... از او نخواهم خواست...!!!

+نوشته شده در 7 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت7:32توسط مرصا سعادت |
mersa

اینجا در این خانه کوچکم

هر چه به یادگار می نویسم برای توست...

لمس کن این کلمات را تا بدانی نبودنت چقدر آزارم میدهد !!!

لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم تا بدانی چقدر جایت خالیست!!!

و من که آرامم !!!

زیر این آسمان سیاه هم لبخند میزنم هنوز ...

چرا که انگار هزار سال است که تو...

هزار بار دستان یخ زده کوچکم را گرم میکنی!!!!!!

 

 

+نوشته شده در 5 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت7:32توسط مرصا سعادت |
mersa

گاهی وقتها دلم میخواد بگم:

من رفتم... باهات قهرم... دیگه تموم شد... دیگه دوستت ندارم...!!!

و چقد دلم میخواد بشنوم...

کجا...!!!؟؟؟

غلط میکنی که میری!!

مگه دست خودته !؟

رفتنت به این راحتیه...!!!

 

 

+نوشته شده در 4 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت11:35توسط مرصا سعادت |
mersa

وااااااااااای جرات رو نوشتم جرعت

اشتباه نوشتم

چقد بهت میگفتم منو بزار کلاس نهضت و نمی زاشتی

واقعا که!!!

آبروم رفت

 

+نوشته شده در 4 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت11:26توسط مرصا سعادت |
mersa

خوبم باور کنید...!!!

اشکها را ریخته ام...

غصه ها را خورده ام...

نبودنها را شمرده ام...

این روزها که میگذرد خالیم...

خالیم از خشم ، دلتنگی ، نفرت...

خالیم از عشق و احساس...!!!

تمام شده ام

تمام...!!!

+نوشته شده در 4 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت11:22توسط مرصا سعادت |
mersa

آرام آرام

آرام تر از تمام آرامه های کودکیم آمدی...

آرامشم را خط خطی کردی؛

بعد ارام رفتی....

و هیچ نفهمیدی!!!

در تمام این لحظه های آرام چه اضطرابی در من موج میزد!!!

کاش یک لحظه..

جراعت خواندن ناآرامی چشم های  را داشتی!!!

 

کاش یک لحظه...

جراعت برهم زدن آرامشت را داشتم!!!

 

+نوشته شده در 4 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت11:16توسط مرصا سعادت |
mersa

گاهی فقط دوست دارم دستم را بکشم رو واژه ها که بفهمی چقدر حرف دارم....

برای گفتن!                                       

برای نوشتن!!                                    

برای خواندن!!!                                  

که بفهمی چقدر نگرانت هستم...                         

که چقدر دلم شورت را میزند...                             

                           

+نوشته شده در 4 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت11:2توسط مرصا سعادت |
mersa

تو که میدانی تمام وجودم هستی...

این شعر را برای تو نوشتم، تا بخوانی و بدانی همه زندگیم هستی...

نه قافیه دارد ، نه ردیف ، نه آهنگ دارد نه طنین

اینها همه حرف دلم بود ، همین

+نوشته شده در 4 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت8:1توسط مرصا سعادت |
mersa

چشمانت را ورق بزن ، شاید در گوشه ای از آن ، مرا به یادگار کشیده باشی....

+نوشته شده در 4 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت7:58توسط مرصا سعادت |
mersa

در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست؟

مثل آرامش بعد از یک غم، مثل پیدا شدن یک لبخند

مثل بوی نم بعد از یک باران، در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست؟

من به آن محتاجم!!!!

+نوشته شده در 4 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت7:56توسط مرصا سعادت |
mersa

ارزو دارم شبی عاشق شوی

آرزو دارم بفهمی درد را

تلخی برخوردهای سرد را

میرسد روزی که بی من لحظه ها را  سر کنی

 میرسد روزی که مرگ عشق را باور کنی

میرسد روزی که شبها در کنار عکس من،

نامه های کهنه ام را مو به مو از بر کنی....

+نوشته شده در 4 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت7:52توسط مرصا سعادت |
mersa

گفتی  : نفرین میکنی؟؟؟؟

گفتم: نه ، اما از خدا میخواهم

هیچکس ، اندازه من دوستت نداشته باشد....

 

+نوشته شده در 3 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت7:43توسط مرصا سعادت |

دلم نگرفته از اینکه رفته ای...

دلگیرم از همه دوست داشتنهایی که گفتی ، ولی ، نداشتی...

+نوشته شده در 3 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت7:41توسط مرصا سعادت |
mersa

چه رسم جالبیست!!!

محبتت را می گذارند پای احتیاجت...

صداقتت را می گذارند پای سادگیت...

سکوتت را می گذارند پای نفهمیت...

نگرانیت را می گذارند پای تنهاییت...

و وفاداریت را پای بی کسیت...

و انقدر تکرار میکنند که خودت هم باورت میشود تنها و بی کس و محتاجی...!!!

+نوشته شده در 3 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت7:40توسط مرصا سعادت |
mersa

فراموش کردنت کار سختی نیست

کافیست دراز بکشم... چشمهایم را ببندم و برای همیشه .... بمیرم

+نوشته شده در 3 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت7:37توسط مرصا سعادت |
mersa

نگران نباش!!!

در نبودنهایت

مسکنها بر دردم

دست نوازش میکشند

و برایم خواب می بافند...

تا تو بر تن کنی

و به مهمانی چشمانم بیایی...!!!

+نوشته شده در 3 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت7:35توسط مرصا سعادت |

خسته ام از تکرار شنیدن

 

/مواظب خودت باش/

تو اگر-نگران-حال من بودی

که نمی رفتی....

می ماندی

گاهی فقط گاهی

با یک نگاه ،

با یک نفش ، شاید

مواظبم بودی...

+نوشته شده در 2 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت8:57توسط مرصا سعادت |

اون لحظه که گفتی یکی بهتر از تو رو پیدا کردم...

یاد اون روزهایی افتادم که به صد تا بهتر از تو گفتم :

من بهترینو دارم

+نوشته شده در 2 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت8:54توسط مرصا سعادت |

سرد بودنم را بگذار به حساب گرم بودنت با دیگران.......

+نوشته شده در 2 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت8:50توسط مرصا سعادت |

دیدگانت را نبند ،

نگاهت را ندزد،

تو که میدانی آیه آیه زندگیم ،

از گوشه چشمانت تلاوت میشود........

+نوشته شده در 2 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت8:49توسط مرصا سعادت |

یادمان باشیم شاید شبی آنچنان آرام گرفتیم که

دیدار صبح فردا ممکن نشد، پس به امید فرداها

محبتهایمان را ذخیره نکنیم

+نوشته شده در 2 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت8:46توسط مرصا سعادت |
عشق من

بگذار بند کفشهایت را من ببندم

تو همیشه سربلند باش عشق من....

+نوشته شده در 2 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت8:41توسط مرصا سعادت |

خدایا به تو سپردمش...

اما ازت میخوام

یه روزی؛ یه جایی؛ بغل غریبه؛ مست

بدجوری یاد من بیندازیش...

+نوشته شده در 2 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت8:40توسط مرصا سعادت |

دوست دارم

کسی دلم را

در دستانش

 بگیرد

نه

تنم را........

+نوشته شده در 2 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت8:38توسط مرصا سعادت |

انقدر از خوبیهای نداشته اش پیش این و اون گفتم

که حالا شرم دارم بگویم:

تنهایم گذاشت.....

+نوشته شده در 2 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت8:31توسط مرصا سعادت |
---

تمام خنده هایم را نذر کرده ام که گریه ام نگیرد

اما شبها...

وای از شبهااااااااااااا

..........

هوای آغوشت دیوانه ام میکند.....

و من در اشک غرق میشوم.........

+نوشته شده در 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت16:22توسط مرصا سعادت |
---

از ما که گذشت

ولی به دیگری موقتی بودنت را گوشزد کن

تا از همان اول ؛ فکری به حال جای خالیت کند.......

+نوشته شده در 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت16:20توسط مرصا سعادت |
...

سیگارش رو میگذارد زیر لبش میگوید:

آتش داری؟

جواب میدم:

توی جیبم که نه....

ولی در دلم دارم...

به کارت می آید..؟

+نوشته شده در 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت16:18توسط مرصا سعادت |

من از رفتنت غمگین نمی شوم..........

اما به جای باران می بارم

+نوشته شده در 29 فروردين 1391برچسب:,ساعت16:14توسط مرصا سعادت |

لذتی که در غیبت کردن هست در تعریف و تمجید نیست !

(جاریِ زنِ دکتر شریعتی)

+نوشته شده در دو شنبه 21 فروردين 1391برچسب:,ساعت11:4توسط ... |